بهزاد چوپانکاره| در میان انبوه آیینهای فرهنگی و قدیمی در تاریخ و تمدن ایران، شب چله در کنار آیینهایی نظیر عید نوروز، چهارشنبه سوری و غیره جلوهای از مهرورزی و محبت در خراسان رضوی را به نمایش میگذارد. جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزار سال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار میشود.
۷هزار سال پیش نیاکان ما به دانشی دست پیدا کردند که ثابت میکرد نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. شب چله، شب یلدا، میلاد مهر، خورشید شکستناپذیر، یا هر آنچه آن را بنامید، آخرین شب پاییز و دیرپاترین شب سال است.
ساکنان فلات ایران، از چندین هزار سال پیش این شب را گرامی داشتهاند. درحالیکه در هیچ دورهای از تاریخ کشورمان، هیچ حکومتی اصراری به گرامیداشت این شب نداشته است، همچنان ایرانیان این شب را پاس میدارند و در زنده نگهداشتن این آیین میکوشند. تداوم دیرگاه این جشن، سخن از کهنسالی و قدمت آن دارد.
مردم دوران کهن با طبیعت و تضادهای آن خو داشتند و از آنجایی که به دامداری یا کشاورزی مشغول بودند گردونه زندگی خود را بر چرخهطبیعت استوار ساختند؛ چرا که تغییر فصول و بلندی یا کوتاهی روز و شب تأثیری مستقیم بر زندگی آنها داشته است.
لذا در خراسان به «شب چله» یا «چله نشینی» معروف است و دور هم نشستن در این شب و خواندن شاهنامه فردوسی و گرفتن فال حافظ از سنتهایی است که در گذر زمان سینه به سینه محفوظ مانده و هنوز هم در برخی از خانوادههای قدیمی مشهدی رواج دارد.
در خراسان واژه یلدا هرگز به کار برده نشده و در تمام ادوار تاریخی تا آنجا که اسناد مکتوب موجود است، چله نشینی به کار بردهشدهاست. واژه «چله» به معنای چهل روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد است. چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرنگی و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ماه جلالی و سیام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند.
در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دیماه شروع میشود و مدت آن چهل روز است و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است.
معمولا افراد در شب یلدا به خانه بزرگ فامیل، پدر و مادر میروند و آن شب را گرامی میدارند. به جا آوردن صله رحم و جمع شدن در خانه بزرگترها در بلندترین شب سال باعث تقویت روابط اجتماعی، انس و الفت میشود.
شب نشینی در خانه بزرگترها ریشه در احترام و حرمت ایرانیان به آنها دارد. در این شب، پدربزرگها و مادربزرگها با قصهگویی، تفأل به دیوان حافظ، شاهنامهخوانی و روایت کردن داستانهای قهرمانی اسطورههای باستان، میهمانان خود را سرگرم میکنند.
در این شب طولانی آیینها و مراسمهای خاصی وجود دارد که به آن شب چراغانی یا شب چراغ هم میگفتند.
از آنجا که هر میهمانی برای رفتن به شبنشینی در شب چله چراغی به همراه خود داشته است، به علت تعدد در چراغها عبارت «چهل چراغ» را برای این شب به کار میبردهاند. اصطلاح شب چله هم از همین شب چراغ به وجود آمده است.
یکی از آیینهای خاص شب یلدا در استان خراسان مراسم کف زدن است. کف یک نوع شیرینی یا شربت سنتی است. در این مراسم، ریشه گیاهی به نام چوبک یا بیخ را، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند.
مردان قدرتمند با کمک چوبهای نازک درخت انار به نام دسته گز مایع مزبور را برای چند ساعت هم میزنند تا به صورت کف سفت درآید.
این کار در محیط سرد انجام میشود تا مایع خشک شود. در پایان شیره شکر به آن اضافه میکنند و آماده خوردن میشود. آن را میتوان با مغز گردو و پسته نیز تزیین کرد.
میوههای مختلفی در شب یلدا مصرف میشود که میوه اصلی، هندوانه است. گذشتگان اعتقاد داشتهاند که هندوانه گرمی مغز، سوزندگی جگر، بیماریهای رودهای و گرمای تابستان سال بعد را دور میکند.
همچنین معتقدند هرکس در شب چله هندوانه بخورد، جگرش لک برنمیدارد و اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورید در سراسر زمستان، سرما و بیماری بر شما غلبه نخواهد کرد.
رسم براین است که بعد از خوردن هندوانه، پوست هندوانه را به پشت بام همسایه میاندازند تا اگر توانایی خرید این میوه را ندارد پوست آنرا بتراشد و بخورد. پرتاب پوست هندوانه تا بام همسایه هفتم ادامه دارد.
یکی دیگر از رسمهای شب یلدا، تفألی به دیوان حافظ است که این کار معمولا توسط بزرگ خانواده انجام میشود.
خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز رایج است، بلکه در سراسر ایران مرسوم است. مردم دیوان اشعار لسانالغیب حافظ شیرازی را با نیت شادکامی میگشایند و مراد دل خود را از او طلب میکنند.
به علت طولانی بودن شب یلدا، مردم با تفأل زدن به دیوان حافظ، امید به زندگی را برای میهمانان به ارمغان میآورند و این شب دراز را کوتاه میکنند.
در شب چله بازگویی خاطرات، بازخوانی افسانهها، خواندن متون منظوم و منثور همچون خواندن شاهنامه فردوسی و کتاب حمزه حیدری رایج است.
همچنین قصههایی که در بین مردم عامه از جایگاه خاصی برخوردار بودهاست مانند داستان امیر ارسلان نامدار بیان میشود. این سنت نسل به نسل و سینه به سینه محفوظ مانده و همچنان رنگ و بویی خاص دارد.
خراسانیها معتقدند که در شب چله، باید از میوههایی با خواص ویژه استفاده کرد تا در سال آینده خواص آنها در بدن باقی بماند. میوههای مصرفی در این شب دارای خواص و مزایای خاصی هستند و در حکم واکسنی برای پیشگیری از بیماری و به ویژه سرما خوردگی استفاده میشوند.
این میوهها شامل هویج، گلابی، انگور، پرتقال، سیب، انار، زیتون سبز، خربزه و هندوانه، لبو یا چغندر پخته، شلغم پخته، پختیک یا لبوی خشک است. همچنین در این شب از انواع تنقلات مانند انواع تخمه، برگه زردآلو، برگه هلو (پخته)، گردو، کشمش، بادام و... استفاده میکنند.
از مراسم دیگر این شب فرستادن خوانچه میوه است که از طرف داماد و برای خانواده عروس فرستاده میشود. این خوانچه، پر از میوه با هدایای مناسب از قبیل قواره پارچه، دستبند یا گردن بند برای عروس است. در این خوانچه باید لااقل هفت رنگ میوه (انار، انگور، پرتقال، سیب، گلابی، هندوانه و ...) وجود داشته باشد.
چله بردن برای خانواده عروس از سنتهای کهن شب یلداست. با فرارسیدن شب چله مردهای جوان طبقهای آراسته میوه، شیرینی و کلهقند تزیین شده را به رسم هدیه به خانه عروس جوان میبرند.
این طبقهای هدیه که معمولا مسی است و روی آن با سفرههای قرمز گلدوزی شده، پوشانده شدهاست، پر از ظرفهای بزرگ میوه پیچیده در زرورقهای رنگین با گل و نوارهای مواج میشود.
مردانی این طبقها را بر سر گذارده و در پی یکدیگر با شادی و پایکوبان راهی خانه عروس میشوند. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود لباس و یاقطعه پارچهای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده هدایا میگذارند.
اگر قبل از شب چله برف باریده باشد برخی از مردم شهر و روستا در این شب با خوردن برف شیره، با شیرین کردن کام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی میکنند.
نقالی خوانی، خواندن ترانههای بومی با مضامین امید، صمیمیت یا عاشقانه، در کنار نوازندگان از جمله آیینهایی است که در خراسان مرسوم است. خراسانیها در این شب به رقص و پایکوبی میپردازند و بر سردی و سیاهی کسل کننده شب، غلبه میکنند.
در آستانه رسیدن به یلدا، خانوادههای ایرانی تبوتابی پیدا میکنند تا به خرید بپردازند. تهیه هندوانه و انار، از ضروریترین این خریدهاست. این خرید نخستین کاری است که ایرانیان در این شب انجام میدهند.
اما پرسش این است که چرا از میان میوههای گوناگون، ما تنها سراغ این دو میوه میرویم؟ میدانیم که اهمیت رنگ قرمز در فرهنگ ما، پیشینهای ۵ هزار ساله دارد.
ایرانیان پیش از ماندگاری در فلات کنونی ایران، از جایی آمدهاند که بر پایه «وندیداد»، ۱۰ ماه آن زمستان بود و ۲ ماه دیگر تابستان. در آن سرزمین سرد، فروغ خورشید گرمابخش زندگی بود. از این رو هر آنچه مربوط به خورشید بود، برای ما گرامی به حساب میآمد.
بخشی از آن به رنگ سپیدهدم، یعنی رنگ ارغوانی، باز میگشت. پس اهمیتی که رنگ قرمز در شب یلدا دارد و رنگ دو میوه انار و هندوانه هم از باور به رنگ ارغوانی سپیدهدم بر میخیزد. خرید ایرانیان در شب یلدا، یادکرد از رنگ سپیدهدم ایزدمهر، در چندین هزار سال پیش است.
سفره شب یلدا سفره «میزد» است و میزد عبارت است از میوههای تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار میشد و این سفره نیز همانند سفره هفت سین مقدس است.
کلمه نوئل از ریشهرومی ناتال به معنی تولد است و همانگونه که ذکر شد نام جشن رومیان ناتالیس اینوکتوس بود. همچنین بابانوئل با کلاهی شبیه کلاه موبدان آیین مهر ظاهر میشود (به کلاه و لباس تندیس میترا در آیین مهر که شباهت زیادی به کلاه بابانوئل دارد).
از همه جالبتر، درخت کاجی است که در مراسم کریسمس تزیین میشود. این درخت کاج و ستاره روی درخت نیز میراث آیین مهر است. رومیان در این جشنها از درختان همیشه سبز، مانند کاج استفاده میکردند و سبزی همیشگی آن را نشانه قدرت و غلبه میترا بر سرما و زمستان میدانستند.
در کندهکاریهای باقیمانده از آیین مهر، درخت سرو یا کاج در کنار مهر و آناهیتا دیده میشود و همچنین در نقوش تزیینی ایرانی به شکل بتهجقه ترسیم میشد.
همچنین در قسمتهایی از روسیه جنوبی هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت شب چله برگزار میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. رقص مخصوص این شب یادآور نحوه برداشت محصول کشاورزان در این هنگام از سال است.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند.
عدد چهل از گذشتههای دور جایگاه ویژهای در فرهنگ ما داشته است. ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش چهل روزه تقسیم کردهاند: «چله بزرگ» و «چله کوچک». شب آخر آذر از آن جهت چله نامیده شده است که آغاز چلهبزرگ و آمدن سرمای زمستان را هشدار میدهد.
درست چهل روز بعد از شب چله ، جشن سده به پایان رسیدن چله بزرگ زمستان را ندا میدهد. در چهل روز دوم سرمای زمستان کمتر است و آسیب کمتری میرساند و از آن رو آن را چله کوچک مینامند.
یلدا واژهای سریانی است به معنی میلاد و تولد. روشن نیست که این لغت سریانی چه زمانی و چگونه وارد زبان پارسی شده است.
احتمال میرود که بعد از کشتار دستهجمعی مسیحیان اولیه در امپراتوری روم و مهاجرت مسیحیان سریانی پس از این کشتارها به امپراتوری ساسانی، لغت یلدا وارد زبان پارسی شده باشد.
در هر حال، در ایران امروز شب یلدا و شب چله به عنوان واژگانی مترادف درآمدهاند و کمتر از ارتباط لغوی یلدا با میلاد خورشید، ظهور مهر یا میلاد مسیح سخن میرود.
* این گزارش سه شنبه28 آذر 96 در شمـاره 268 شهرآرامحله منطقه 8 چاپ شده است.